- می خواهم حکم کنم سرت را ببرند؛ چه وصیت داری؟
+ هیچ
- کسانت اینجا هستند؛ پسرت را می خواهی ببینی ؟
+ نه !
- زنت را چه ؟
+ نه !
- مادرت ؟
+ نه !
- چرا ؟ قلب در سینه نداری ؟
گل محمد لبخندی زد
- از چه می خندی؟
گل محمد پلکها فروبست و گفت:
+ از پا افتادنِ مرد . دیدنی نیست !
#محمود_دولت_آبادی
#کلیدر
درباره این سایت